حجت الاسلام کریم صادقی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به جایگاه رفیع امامزاده ناصرالحق از نگاه بسیاری از علمای اعلام و نقش اساسی ایشان در ترویج تشیع، اظهار داشت: حضرت آیتالله جوادی آملی در دیدار با اعضای کمیته علمی همایش ناصر کبیر در سال ۱۳۹۲ بر نقش محوری خاندان این عالم بزرگ در گسترش تشیع و هویت بخشی به انقلاب اسلامی تأکید کرد.
بازخوانی بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی با اعضای برگزاری همایش بزرگداشت ناصر کبیر
استاد حوزه و دانشگاه شهرستان آمل با اشاره به تحلیل حضرت آیت الله جوادی آملی از چگونگی پذیرش اسلام در ایران، خاطرنشان کرد: ایشان تأکید کردند که ایران به دلیل برخورداری از عقلانیت و درایت، هنگامی که با پیام اصیل اسلام روبرو شد، آن را پذیرفت. ایرانیان دریافتند که سربازان مسلمان دارای پیام و حرف های اساسی هستند و همین امر موجب شد تا بدون جنگ گسترده، اسلام را بپذیرند.
حجت الاسلام صادقی افزود: از دیدگاه معظم له، ایران در منطقه ای قرار داشت که از یک سو با یونان (مهد فلسفه و توحید عقلانی) و از سوی دیگر با هند (با گرایش های بت پرستانه) همسایه بود؛ با این وجود، ایران هرگز دچار الحاد یا شرک نشد و اگرچه مانند یونان نتوانست برای توحید، شهیدانی مانند سقراط تقدیم کند یا فیلسوفانی در سطح افلاطون و ارسطو پرورش دهد، اما در عین حال، هرگز به ورطه بت پرستی نیفتاد.
وی تصریح کرد: ایشان با اشاره به همراهی جریان زرتشتیّت با توحید، خاطرنشان کردند که ایرانیان پیش از اسلام، با مفاهیم حق و توحید آشنا بودند و لذا در مواجهه با اسلام، منتظر شنیدن پیام آن بودند.
استاد مؤسسه عالی امام حسن عسکری آمل تأکید کرد: آیت الله جوادی آملی (مدّ ظلّه) به نقش محوری سادات و بزرگان دینی مانند ناصر صغیر و ناصر کبیر در گسترش تشیع در مناطق مختلف ایران از جمله طبرستان (مازندران) اشاره کردند. پذیرش این بزرگان توسط مردم، نه از طریق جنگ، بلکه به دلیل محبت و بیان معارف اهل بیت (ع) بود. ناصر کبیر و خاندان او، سهم تعیینکننده ای در معرفی خاندان عصمت و طهارت به مردم داشتند.
حجت الاسلام صادقی با اشاره به ارتباط عمیق خاندان ناصر کبیر با حوزه علمیه نجف، یادآور گردید: به فرموده حضرت آیت الله جوادی آملی، نجف اشرف به برکت مدیریت علمی سید مرتضی (از نوادگان ناصر کبیر) به مولد بزرگانی مانند شیخ طوسی (صاحب دو کتاب از کتب اربعه) و قاضی ابن براج تبدیل شد. این مدیریت و نیروشناسی، باعث شد استعدادهای درخشان شکوفا شوند و خدمات ماندگاری به جهان اسلام ارائه دهند.
وی افزود: معظم له در بخشی از بیانات خود فرمود: «ناصر صغیر و ناصر کبیر از بزرگان تشیع بودند که سهم تعیین کننده ای در ترویج تشیع داشتند ... تمام حوزه های علمیه وامدار نجف هستند؛ یعنی اگر نجف نباشد و خروجی نجف نباشد، حوزه های علمیه مثل قم، مشهد، اصفهان و سایر شهرها، شرق و غرب را باید بست. خروجی نجف، کتب اربعه، شرایع جواهر رسائل و مکاسب، کفایه و همه کتاب های فقهی است. از سوی دیگر، نجف را سید مرتضی تربیت کرده و اداره کرد. نجف نه برای اینکه حرم مطهر علی بن ابی طالب الله در آنجاست (که البته قداست عظمت و برکت حضرت امیرالمومنین علی الرأس است و مقبول عنـد الکل)، اما بالاتر از علی ابن ابی طالب سلام الله علیه و پربرکت تر از نجف، شهر مدینه است که شش معصوم از جمله پیغمبر اکرم (ص) آنجا آرمیده اند، اما آن شـهـر هـرگـز خروجی نجف را ندارد؛ وقتی زعیم حوزه علمیه مدینه أبی بن کعب باشد، نتیجـه همین است. اما زعیم حوزه علمیه نجف سید مرتضی است که ثمره اش همـین برکات حوزه نجف می باشد.»
استاد حوزه و دانشگاه آمل افزود: حضرت آیتالله جوادی آملی به صراحت بیان میکنند: «خاندان ناصر کبیر نسبت به ایرانی ها حق حیات دارند، تشیع را اینها ترویج کردند. اینها خاندان عصمت و طهارت را به مردم معرفی کردند و ما باید این خاندان را احیا کنیم. انقلاب اسلامی وامدار این خاندان است؛ چراکه پرچمی که بر دوش انقلابیون بود، پرچم "یا حسین" و "یا زهرا" بود. در دفاع مقدس هم همه جا "یا حسین، یا حسین"، "کربلا، کربلا" بود. آنها این مرز پرگهر را حفظ می کنند.
وی افزود: این مفسّر کبیر قرآن کریم تأکید دارند که اگر خدای ناکرده "کربلا کربلا" و "یا حسین یا حسین" نبود، برای ما چیزی باقی نمی ماند. همین مرز پرگهر در جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم هم بود، اما بیگانگان هـر خواسته ای داشتند، انجام می دادیم؛ بنابراین اینها شرف ما و هویت ما هستند. در انقلاب هر جا سخن از تشیع ناب بود، همراهی با امام و شهدا و انقلاب بود؛ اما هر جا سخن غیر بود، مشکل داشتیم؛ مانند بلوچستان، خلـق ترکمن و خلق کردستان. بنابراین اگر هویت شناسی و حیثیت شناسی است، ما وامدار ایــن هستیم. در انقلاب، اگر ۱۷ شهریور آن همه شهید دادند، بـاز هـم مـرگ بر شاه گفتند. چهار تا راهپیمایی میلیونی در ایران در زمان انقلاب به راه افتاد که هر چهار تا به برکت سید الشهداء بود؛ یکی تاسوعا یکی عاشورا، یکی اربعین، و یکی هم ۲۸ صفر بود. حیثیت ما آبروی ما، هویت ما، مملکت مـا بـه این است. و این خاندان نسبت به ما حق حیات دارند.»
وی افزود: حضرت استاد (مدّ ظلّه) به تدبیر و خردمندی سید رضی (برادر سید مرتضی) در تدوین نهج البلاغه اشاره کردند. انتخاب و گزینش وی به گونه ای بود که ضمن حفظ عظمت کلام حضرت علی (ع)، از طرح مطالب اختلاف برانگیز که وحدت مسلمین را خدشه دار می کرد، پرهیز شد. همین امر موجب شده است تا امروزه بخش قابل توجهی از شروح نهج البلاغه توسط عالمان اهل سنت نوشته شود.
استاد حوزه و دانشگاه آمل بیان کرد: از دیدگاه حضرت آیتالله جوادی آملی، انقلاب اسلامی وامدار این خاندان و معارف نابی است که آنان ترویج کردند. پرچم «یا حسین» و «یا زهرا» بود که انقلابیون و رزمندگان دفاع مقدس را به حرکت درآورد و هویت و حیثیت ملت ایران را شکل داد. ایشان راهپیماییهای بزرگ دوران انقلاب را نیز برخاسته از برکت فرهنگ عاشورا دانستند.
حجت الاسلام صادقی با بیان تأسف آیت الله جوادی آملی از وضعیت نامناسب بقعه ناصر کبیر در آمل، گفت: ایشان بر لزوم تبدیل این بقعه به یک قطب فرهنگی فعال تأکید کردند. ایجاد رواق، برپایی نماز جماعت و مراسم دعا مانند دعای کمیل و توسل، از جمله پیشنهادات ایشان برای احیای این مکان متبرک بوده است.
وی همچنین به اشاره معظم له به مرقد «شمسآل رسول» در جوار بقعه ناصر کبیر پرداخت و گفت: بازسازی و معرفی این بزرگوار نیز ضروری است. علاوه بر این، حضرت آیت الله جوادی آملی به مسئله مهم احیای «وقف» به عنوان یک صدقه جاریه اشاره کردند و توضیح دادند که باید وقف را به گونه ای تعریف کرد که قابلیت انعطاف و تغییر کاربری بر اساس نیازهای زمان را داشته باشد، نه اینکه به عنوان یک «صدقه جامده» از حرکت بازایستد.
بازخوانی بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی در همایش بزرگداشت ناصر کبیر
استاد مؤسسه امام حسن عسکری آمل بعد از بازخوانی بیانات آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار با اعضای برگزاری همایش ناصر کبیر در سال ۱۳۹۲، اظهار داشت: فرمایشات حضرت استاد (دامت برکاته) در خود همایش هم شنیدنی و آموزنده است؛ ««حسن بن علی»؛ معروف به «ناصر کبیر» از بزرگواران دودمان طه و یاسین و از نوادگان زین العابدین علی بن الحسین (صلوات الله و سلامه علیهما) است. ناصر کبیر وقتی به طبرستان آمد، مهمترین کار او احیای معارف قرآن و عترت بود. اگر حکومتی و قدرتی داشت و اگر مدیریت و تدبیری داشت، در خدمت معارف قرآن و عترت بود. سعی بلیغ این بزرگوار این بود ]که[ معارف کلیدی قرآن را به خوبی تفسیر کند، رهآورد عقلی و علمی اهلبیت (علیهم السلام) را خوب تبیین کند و انسان را به مقام والای خلافت الهی برساند؛ چون هدف انسان همان قرب الی الله است و جریان خلافت و مانند آن وسیله این قرب الی الله یا لازمه این قرب الی الله است. وجود مبارک حسن بن علی؛ معروف به ناصر کبیر که هم مفسر بود، هم متکلّم بود، هم فقیه نامور بود و هم ادیب، هم بسیاری از مسائل اسلامی را از نظر گذرانده بود، همت اساسیاش این بود که جریان توحید، جریان امامت و جریان عدل را بیش از هر چیز شکوفا کند، تا نه سخن از الحاد باشد، نه سخن از شرک باشد، نه سخن از شرکپنداری برخی از کوتهنظران باشد و مانند آن. تفسیر کوتاهی که ]ناصر کبیر[ از اسمای حسنای الهی دارد، نشانه آن بلوغ و رشد فکری این بزرگ متکلم و فقیه امامیه است».
جایگاه تفسیری و مذهب ناصر کبیر در کتاب «رجال تفسیری» از آثار حضرت استاد (مدّ ظلّه)
حجت الاسلام کریم صادقی با اشاره به جایگاه والای امامزاده ناصرالحق به عنوان یک مفسر کبیر، اظهار داشت: حضرت استاد (مدّ ظلّه) در کتاب رجال تفسیری، جلد ۷ از صفحه ۲۰۶ تا ۲۵۶ درباره شخصیت علمی و رجالی این امامزاده واجب التعظیم سخن می گویند؛ و در دو صفحه پایانی به صحت مذهب ایشان تأکید دارند و امامزاده ناصرالحق را از علمای امامیه می دانند و می فرمایند: «ترضی شیخ طوسی، ترحّم جناب نجاشی و تقدیس نمایی شیخ صدوق افزون بر سلامت مذهب، از ارجمندی و ارزندگی راوی نیز گزارش می دهند. سید مرتضی در جایگاه نوادگی راوی، نیز در قامت فقیهی فرانگر و نکته بین و متکلمی زبردست و مورد وثوق، در عبارت زیر جدّ خود ناصر کبیر را به دور از افراط و تفریط از پنج سو ستوده است: دانش، زهد و پرهیزکاری، فقه و فقاهت، گستردن اسلام (تشیّع) در قلمرو حکومت و نیک منشی و نیک رفتاری در برابر مردم: «أبو محمد الناصر الکبیر و هو الحسن بن علی ففضله فی علمه و زهده و فقهه أظهر من الشمس الباهرة و هو الذی نشر الإسلام فی الدیلم حتی اهتدوا به بعد الضلالة و عدلوا بدعائه عن الجهالة و سیرته الجمیلة أکثر من أن تحصی و أظهر من أن تخفی.» روشن است که اجتماع ویژگی های یاد شده در یک راوی بیش از عبارت «ثقة»، نمایه اعتبار و وثاقت اوست.» (رجال تفسیری، ج ۷، ص ۲۰۶ و ۲۰۷)
وی افزود: معظم له در ادامه می فرماید: «بیشتر فتاوای ناصرالحق در کتاب ناصریات همسو با فتاوای امامیه است و این اولا نشانه توانمندی علمی وی و بودن ملکه اجتهاد و استنباط در اوست و ثانیا از همخوانی منابع و مدارک در دست وی، با منابع معتبر امامیه گزارش می دهد و انگیزه او در دادن فتاوای هماهنگ با دیگر مذاهب در برخی مسائل، همسویی او با جریان های چیره بر منطقه طبرستان به ویژه تفکر زیدیه بود که با کمی پنهانکاری و تقیه همراه گردید. درباره فقیه و روایتگر معروف شیعه، «أبان بن تغلب» نیز همانند این رخ داد و امام صادق (ع) او را به رعایت تقیه در پاسخگویی به پرسش کنندگان فرمان داد. (رجال کشی، ص ۳۳۰). شایان ذکر است که ستایش و تعدیل حسن بن علی اطروش» از سوی رجالیان سنّی، نشانه ای آشکار بر رفتار تقیه ای اوست.» (رجال تفسیری، ج ۷، ص ۲۵۶)










نظر شما